ابوسعید. او در طب و هندسه و دیگر علوم ریاضی و طبیعی ماهر بود و در خدمت حافظ لدین الله عبدالمجید فاطمی میزیست و در نمیمه و دسیسه ای از سران سپاه شرکت جست و معجونی مسموم برای کشتن حسن پسر حافظ بساخت و چون حافظ بر آن وقوف یافت امر به قتل او داد
ابوسعید. او در طب و هندسه و دیگر علوم ریاضی و طبیعی ماهر بود و در خدمت حافظ لدین الله عبدالمجید فاطمی میزیست و در نمیمه و دسیسه ای از سران سپاه شرکت جست و معجونی مسموم برای کشتن حسن پسر حافظ بساخت و چون حافظ بر آن وقوف یافت امر به قتل او داد
ابراهیم بن یوسف بن ابراهیم. مولد او مریه یکی از شهرهای اندلس به سال 505. ه. ق. او راست: کتاب مطالعالانوار و این کتاب بسبک و اسلوب مشارق الانوار قاضی عیاض است. وفات او در سنۀ 569 بوده است
ابراهیم بن یوسف بن ابراهیم. مولد او مریه یکی از شهرهای اندلس به سال 505. هَ. ق. او راست: کتاب مطالعالانوار و این کتاب بسبک و اسلوب مشارق الانوار قاضی عیاض است. وفات او در سنۀ 569 بوده است
جعفر بن محمد شیبانی. ادیب و شاعر. مولد او بسامره در 292 هجری قمری بوده است، و از دست مقتدر خلیفه مناصب چندی داشته و او را با سیف الدولۀ حمدانی مراسلات و مشاعراتیست. وفات او در 352 بوده است ابوبکر محمد بن عبدالله بن ورقاء اودنی بخاری. فقیه شافعی. او به نیشابور میزیست و پس از آن به بخارا بازگشت و در آنجا به سال 385 هجری قمری درگذشت
جعفر بن محمد شیبانی. ادیب و شاعر. مولد او بسامره در 292 هجری قمری بوده است، و از دست مقتدر خلیفه مناصب چندی داشته و او را با سیف الدولۀ حمدانی مراسلات و مشاعراتیست. وفات او در 352 بوده است ابوبکر محمد بن عبدالله بن ورقاء اودنی بخاری. فقیه شافعی. او به نیشابور میزیست و پس از آن به بخارا بازگشت و در آنجا به سال 385 هجری قمری درگذشت
نام یکی از روات است. روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
نام یکی از روات است. روات در علم حدیث نه تنها کسانی هستند که احادیث پیامبر اسلام (ص) را از دیگران می شنوند و آن ها را حفظ می کنند، بلکه این افراد در بررسی صحت و سقم روایات نیز دخیل هستند. محدثان با بررسی زندگی و شخصیت روات، روایات صحیح و معتبر را از غیرمعتبر تفکیک می کنند. در نتیجه، نقش روات در صحت سنجی احادیث و جلوگیری از تحریف آن ها بسیار مهم است.
قاضی صفی الدین ابوالمجید عبدالرحمن بن عبدالعزیز. از مشاهیر کتّاب. و او در خدمت صلاح الدین ایوبی شغل کتابت داشت. در 586 ه. ق. به عکّه مقتول و در قدس شریف دفن شده است و قصبۀ قیساریۀ ابن قریش به مصر بدو منسوب است
قاضی صفی الدین ابوالمجید عبدالرحمن بن عبدالعزیز. از مشاهیر کُتّاب. و او در خدمت صلاح الدین ایوبی شغل کتابت داشت. در 586 هَ. ق. به عَکّه مقتول و در قدس شریف دفن شده است و قصبۀ قیساریۀ ابن قریش به مصر بدو منسوب است
ابوسلیمان ایوب بن زید بن قیس هلالی. از خطبای مشهور عرب. از سخنان او در کتب ادب بسیار آرند و نحات بکلام او استشهاد کنند. گویند امی و بدوی بوده و در سالی که غلا و قحط پدید آمد او بعین التمر رفت و بر خوان عام والی عین التمراز دست حجاج همه روزه حاضر میشد. روزی نامه ای از حجاج بن یوسف به والی عین التمر رسید با بلاغت و فصاحتی تمام و حاوی کلماتی که والی معانی آن ندانست. ابن قریه آنرا بخواند و معنی بگفت و هم بدان اسلوب جواب نامه کرد و چون نامه به حجاج رسید از فصاحت آن بعجب آمدو ابن قریه را بطلبید و او چندی نزد حجاج ببود و سپس او را پیش عبدالملک مروان فرستاد. گویند وقتی او از جانب حجاج نزد عبدالرحمن بن اشعث خارجی بسفارت بسیستان شد عبدالرحمن او را بخواندن خطبه ای که بهجای حجاج و خلع عبدالملک شامل بود اجبار کرد و آنگاه که عبدالرحمن خارجی مغلوب گشت ابن قریه را اسیر کرده نزد حجاج بردند و حجاج او را بکشت. صاحب اغانی در ذیل ترجمه مجنون قیس عامری عاشق لیلی گوید سه تن نامشان مشهور و اخبارشان مذکور است لکن وجود خارجی ندارند: مجنون عامری و ابن قریه و ابن ابی العقب. گویند قریه نام یکی از جدات اوست و خود به سال 84 ه. ق. وفات کرده است. و از جملۀ کلماتی که بدو نسبت کنند مثل ذیل است که هنگام قتل خویش گفت: ’لکل جواد کبوه و لکل صارم نبوه و لکل حکیم هفوه’. و باز گویند از او تعریف دها پرسیدند او گفت: هو تجرع الغصه و توقع الفرصه
ابوسلیمان ایوب بن زید بن قیس هلالی. از خطبای مشهور عرب. از سخنان او در کتب ادب بسیار آرند و نحات بکلام او استشهاد کنند. گویند امی و بدوی بوده و در سالی که غلا و قحط پدید آمد او بعین التمر رفت و بر خوان عام والی عین التمراز دست حجاج همه روزه حاضر میشد. روزی نامه ای از حجاج بن یوسف به والی عین التمر رسید با بلاغت و فصاحتی تمام و حاوی کلماتی که والی معانی آن ندانست. ابن قریه آنرا بخواند و معنی بگفت و هم بدان اسلوب جواب نامه کرد و چون نامه به حجاج رسید از فصاحت آن بعجب آمدو ابن قریه را بطلبید و او چندی نزد حجاج ببود و سپس او را پیش عبدالملک مروان فرستاد. گویند وقتی او از جانب حجاج نزد عبدالرحمن بن اشعث خارجی بسفارت بسیستان شد عبدالرحمن او را بخواندن خطبه ای که بهجای حجاج و خلع عبدالملک شامل بود اجبار کرد و آنگاه که عبدالرحمن خارجی مغلوب گشت ابن قریه را اسیر کرده نزد حجاج بردند و حجاج او را بکشت. صاحب اغانی در ذیل ترجمه مجنون قیس عامری عاشق لیلی گوید سه تن نامشان مشهور و اخبارشان مذکور است لکن وجود خارجی ندارند: مجنون عامری و ابن قریه و ابن ابی العقب. گویند قریه نام یکی از جدات اوست و خود به سال 84 هَ. ق. وفات کرده است. و از جملۀ کلماتی که بدو نسبت کنند مثل ذیل است که هنگام قتل خویش گفت: ’لکل جواد کبوه و لکل صارم نبوه و لکل حکیم هفوه’. و باز گویند از او تعریف دها پرسیدند او گفت: هو تجرع الغصه و توقع الفرصه
قاضی ابوبکر محمد بن عبدالرحمن بغدادی، از جملۀ وزیر ابومحمد مهلبی. او در سندیه از اعمال بغداد منصب قضا داشته و مردی لطیفه گو و حاضرجواب بوده و طرائف او در کتب نوادر مذکور و مشهور است. صاحب بن عباد وی را دیدار کرده و گوید سخنان او را ظریف یافتم. و به 65 سالگی در 367 ه. ق. وفات کرده است
قاضی ابوبکر محمد بن عبدالرحمن بغدادی، از جملۀ وزیر ابومحمد مهلبی. او در سندیه از اعمال بغداد منصب قضا داشته و مردی لطیفه گو و حاضرجواب بوده و طرائف او در کتب نوادر مذکور و مشهور است. صاحب بن عباد وی را دیدار کرده و گوید سخنان او را ظریف یافتم. و به 65 سالگی در 367 هَ. ق. وفات کرده است
احمد بن محمد. محدث است. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
احمد بن محمد. محدث است. واژه محدث در ادبیات اسلامی به کسی اطلاق می شود که نه تنها حافظ حدیث باشد، بلکه با فنون تحلیل سند و متن نیز آشنا باشد. این افراد اغلب تحصیلات گسترده ای در علم رجال و درایه حدیث داشته اند و می توانستند در صحت سنجی احادیث، نقش حیاتی ایفا کنند. یکی از ویژگی های مهم محدثان، بی طرفی و صداقت علمی در نقل روایت بود که اعتبار منابع اسلامی را حفظ کرد.
کنیت سه تن از وزرای خلفای عباسی: 1- جلال الدین عمیدالدوله ابوعلی حسن بن علی. او به سال 513ه. ق. از دست مسترشد عباسی وزارت یافت و در 514 مغضوب و معزول گشت و خلیفه امر غارت خانه او داد. و بار دیگر او بوزارت رسیده است و در جنگ با طغرل خدمات بسیار کرده و تدبیرها اندیشیده تا طغرل را از عراق برانده است. وفات 522. 2- جلال الدین ابوالرضا محمد برادرزادۀ حسن سابق الذکر. او به سال 522 وزارت راشد یافت، آنگاه که خلیفه ارادۀ بازداشت و حبس عده ای از درباریان خویش کرد ابوالرضا بموصل گریخت و پس از عزل راشد بار دیگر به مناصب عالیه نائل گشت. 3- مؤتمن الدوله ابوالقاسم علی، وزیر مقتفی. مردی پرهیزکار لکن از اصول و قواعد سیاست و وزارت دور و بیخبر بود
کنیت سه تن از وزرای خلفای عباسی: 1- جلال الدین عمیدالدوله ابوعلی حسن بن علی. او به سال 513هَ. ق. از دست مسترشد عباسی وزارت یافت و در 514 مغضوب و معزول گشت و خلیفه امر غارت خانه او داد. و بار دیگر او بوزارت رسیده است و در جنگ با طغرل خدمات بسیار کرده و تدبیرها اندیشیده تا طغرل را از عراق برانده است. وفات 522. 2- جلال الدین ابوالرضا محمد برادرزادۀ حسن سابق الذکر. او به سال 522 وزارت راشد یافت، آنگاه که خلیفه ارادۀ بازداشت و حبس عده ای از درباریان خویش کرد ابوالرضا بموصل گریخت و پس از عزل راشد بار دیگر به مناصب عالیه نائل گشت. 3- مؤتمن الدوله ابوالقاسم علی، وزیر مقتفی. مردی پرهیزکار لکن از اصول و قواعد سیاست و وزارت دور و بیخبر بود
ابوالقاسم عمر بن حسین بن عبدالله. وفات 334 ه. ق. فقیه حنفی، مختصری در فقه نوشته که بیشتر مبتدیان فقه حنفیه آن را می خواندند. هنگامی که سب ّ سلف در بغداد رایج شد به دمشق مهاجرت کرد و در همانجا درگذشت. تصانیف بسیاری داشت که پس از مهاجرت او از بغداد بسوختند. (ابن خلکان)
ابوالقاسم عمر بن حسین بن عبدالله. وفات 334 هَ. ق. فقیه حنفی، مختصری در فقه نوشته که بیشتر مبتدیان فقه حنفیه آن را می خواندند. هنگامی که سب ّ سلف در بغداد رایج شد به دمشق مهاجرت کرد و در همانجا درگذشت. تصانیف بسیاری داشت که پس از مهاجرت او از بغداد بسوختند. (ابن خلکان)
ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعه بن یوحنا. با ابن الندیم صاحب الفهرست معاصر بوده. او از مبرزین علمای منطق و فلسفه و مجوّدین مترجمین و نقله است. مولد او به بغداد به سال 330 ه. ق. از کتب اوست: کتاب اختصار کتاب ارسطو در معمور ارض. کتاب اغراض. کتب منطقیۀ ارسطو. کتاب معانی ایساغوجی. کتاب معانی قطعه از مقالۀ سیم از کتاب السماء. کتابی در عقل. کتاب النمیمه. و از ترجمه های او از سریانی است: کتاب الحیوان ارسطو. کتاب منافع اعضاء حیوان بتفسیر یحیی النحوی. مقاله ای در اخلاق. کتاب خمس مقالات از کتاب نیقولاوس در فلسفۀ ارسطو. متن کتاب مغالطات ارسطو
ابوعلی عیسی بن اسحاق بن زرعه بن مرقس بن زرعه بن یوحنا. با ابن الندیم صاحب الفهرست معاصر بوده. او از مبرزین علمای منطق و فلسفه و مجوّدین مترجمین و نَقَله است. مولد او به بغداد به سال 330 هَ. ق. از کتب اوست: کتاب اختصار کتاب ارسطو در معمور ارض. کتاب اغراض. کتب منطقیۀ ارسطو. کتاب معانی ایساغوجی. کتاب معانی قطعه از مقالۀ سیم از کتاب السماء. کتابی در عقل. کتاب النمیمه. و از ترجمه های او از سریانی است: کتاب الحیوان ارسطو. کتاب منافع اعضاء حیوان بتفسیر یحیی النحوی. مقاله ای در اخلاق. کتاب خمس مقالات از کتاب نیقولاوس در فلسفۀ ارسطو. متن کتاب مغالطات ارسطو
ابوعبدالله محی الدین محمد بن محمد بن محمد انصاری شاطبی (572- 662 ه. ق.). از علمای اندلس. در حدیث و ادب شهرت داشت و شعر نیکو میگفت. وفات او بقاهره بوده است
ابوعبدالله محی الدین محمد بن محمد بن محمد انصاری شاطبی (572- 662 هَ. ق.). از علمای اندلس. در حدیث و ادب شهرت داشت و شعر نیکو میگفت. وفات او بقاهره بوده است
ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه. متکلم مشهور شیعی، از مردم ری. در اول امر معتزلی بود و از آن پس بمذهب تشیع گرایید. او در قرن سیم هجری میزیست و با ابوالقاسم بلخی متکلم معروف معاصر بود. او را کتب چند است، ازجمله: المستثبت در نقض ابوالقاسم بلخی. الانصاف. کتاب الرد علی الزیدیه و ابن بابویه این کتاب را در اول اکمال الدین تماماً نقل کرده است. و ابن الندیم دو کتاب از او نام میبرد یکی الانصاف فی الامامه و دیگر کتاب الامامه
ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه. متکلم مشهور شیعی، از مردم ری. در اول امر معتزلی بود و از آن پس بمذهب تشیع گرایید. او در قرن سیم هجری میزیست و با ابوالقاسم بلخی متکلم معروف معاصر بود. او را کتب چند است، ازجمله: المستثبت در نقض ابوالقاسم بلخی. الانصاف. کتاب الرد علی الزیدیه و ابن بابویه این کتاب را در اول اکمال الدین تماماً نقل کرده است. و ابن الندیم دو کتاب از او نام میبرد یکی الانصاف فی الامامه و دیگر کتاب الامامه